English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5211 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
data logging U ضبط دادههای مربوط به حوادثی که در زمانهای متوالی اتفاق می افتند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
continuous data U دادههای متوالی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
sub- U تعداد دادههای مربوط به یک داده در کلاس اصلی
emptiest U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptier U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptied U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empty U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empties U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
no serious incidents U حوادثی که وخیم نیستند
paleocrystic U یخ بسته از زمانهای پیشین
principal parts U قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
through thick and thin <idiom> U دربین زمانهای خوب وبد،از بین مشکلات وسختیها
continuously set vector U عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
out of step U دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
backgrounds U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
background U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
series U متوالی
sequential U پی در پی متوالی
continuous U متوالی
consecutive U متوالی
successive U متوالی
sequential <adj.> U متوالی
successive <adj.> U متوالی
consecutive <adj.> U متوالی
hand running U متوالی
succedaneous U متوالی
sequential U متوالی
uninterrupted U متوالی
thudded U ضربههای متوالی
doubled up U دواسترایک متوالی
sequence checking U کنترل متوالی
successive U متوالی مسلسل
thuds U ضربههای متوالی
thudding U ضربههای متوالی
consecutive U پیاپی متوالی
thud U ضربههای متوالی
sequence control U کنترل متوالی
bit stream U بیتهای متوالی
successive objective U هدفهای متوالی
continuous error U خطای متوالی
reeling U متوالی پشت سر هم
succedent U متاخر متوالی
doubled U دواسترایک متوالی
Successive Approximation U تقریب متوالی
reel U متوالی پشت سر هم
reeled U متوالی پشت سر هم
reels U متوالی پشت سر هم
successive intervals U فاصلههای متوالی
double U دواسترایک متوالی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
fusillade U شلیک متوالی تیرباران
method of successive approximations U روش تقریبهای متوالی
successive reproductions method U روش بازسازیهای متوالی
subalternate U افسر جزء متوالی
garlands U نیم پیچهای متوالی
successive approximations method U روش تقریبهای متوالی
garland U نیم پیچهای متوالی
series resonant circuit U مدار رزنانس متوالی
days on end U چند روز متوالی
pitapat U با ضربههای تند و متوالی
KO's U با ضربات متوالی از میدان بدرکردن
KO U با ضربات متوالی از میدان بدرکردن
rat-a-tat U ضربات متوالی و تند زدن
state succession U تعویض دولتهابه طور متوالی
coherent U مرتب و دارای نظم متوالی
continous U متصل متوالی بدون وقفه
downpours U فرو ریزی بارش متوالی
anaphora U تکرار یک یا چند عبارت متوالی
downpour U فرو ریزی بارش متوالی
rat a tat U ضربات متوالی و تند زدن
rat a tat tat U ضربات متوالی و تند زدن
the difference between the consecutive terms U اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
rat a tat tat U صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
surface interval U فاصله بین غواصهای متوالی از سطح اب
mid span U مرکزفاصله افقی بین دو پایه متوالی پل
pit a pat U با ضربات تند و متوالی درحال ضربان
rat a tat U صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
rat-a-tat U صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
tamp U بوسیله ضربات متوالی بالا یا پایین راندن
meiosis U تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
mechanized data U دادههای ماشینی
experimental data U دادههای تجربی
transaction data U دادههای تراکنشی
experimental data U دادههای ازمایشی
test data U دادههای ازماینده
objective data U دادههای عینی
master data U دادههای اصلی
test data U دادههای ازمایشی
biographical data U دادههای زندگینامهای
input data U دادههای اولیه
tidal data U دادههای کشندی
data aggregate U دادههای متراکم
t data U دادههای ازمون
mass data U دادههای انبوه
continuous data U دادههای پیوسته
data U دادههای اماری
quantitative data U دادههای کمی
numeric data U دادههای عددی
raw data U دادههای اولیه
qualitative data U دادههای کیفی
primary inputs U دادههای اولیه
objective data U دادههای واقعی
census data U دادههای سرشماری
raw data U دادههای خام
source data U دادههای منبع
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
cross sectional data U دادههای برش عرضی
input data translator U مترجم دادههای اولیه
input data U معلومات یا دادههای ورودی
transmitted data U دادههای مخابره شده
entry U در پایگاه دادههای یا کتابخانه
computerized data base U پایگاه دادههای کامپیوتری
transmitted data U دادههای ارسال شده
market information U اطلاعات و دادههای بازار
internal data representation U نمایش دادههای داخلی
administrative data processing U پردازش دادههای اداری
active database U پایگاه دادههای فعال
generation data set U مجموعه دادههای تولیدی
contiguous data structure U ساختار دادههای همجوار
relational database management U مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
happenings U اتفاق
accidents U اتفاق
accident U اتفاق
fluke U اتفاق
events U اتفاق
flukes U اتفاق
togtherness U اتفاق
confederacies U اتفاق
confederacy U اتفاق
fortuity U اتفاق
cases U اتفاق
case U اتفاق
chance U اتفاق
chanced U اتفاق
chances U اتفاق
chancing U اتفاق
event U اتفاق
accidentalness U اتفاق
accidentalism U اتفاق
accidence U اتفاق
confederations U اتفاق
confederation U اتفاق
hap U اتفاق
togetherness U اتفاق
happening U اتفاق
leagues U اتفاق
joinder U اتفاق
lague U اتفاق
occurence U اتفاق
coincidences U اتفاق
occurrence U اتفاق
coincidence U اتفاق
league U اتفاق
unity U اتفاق
federal U اتفاق
occurrences U اتفاق
synchronising U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronizes U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronize U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronises U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronised U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
table oriented database management progr U برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
flat fuiile database management program U برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
record oriented database management U برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
rdbms U سیستم مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
high level data link control U کنترل پیوند دادههای سطح بالا
rows U مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
rowed U مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
row U مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
hdic U کنترل پیوندی دادههای سطح بالا
gaps U فضای بین دادههای ذخیره شده
gap U فضای بین دادههای ذخیره شده
act of God U اتفاق قهری
consensus U اتفاق اراء
it happened U اتفاق افتاد
befell U اتفاق افتادن
unison U اتحاد اتفاق
befalls U اتفاق افتادن
befallen U اتفاق افتادن
befall U اتفاق افتادن
supervention U اتفاق ناگهانی
Accompanied by. Together with . U به اتفاق (همراه )
occur U اتفاق افتادن
hap U اتفاق افتادن
Recent search history Forum search
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2تعریف فونتیک چیست؟
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1life cycle ceremonies
1It's not business to you
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
2شما اهل کجا هستید
1offshoring
1cupcakes are on the way out.the mavens never embraced pie,so that's not happening.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com